عشق آن شب مست مستش کرده بود ،فارق از جام الستش کرده بود
سجده ای زد بر لب درگاه او پر ز لیلا شد ،دل پر آه او...
گفت یا رب از چه خارم کرده ای ،بر صلیب عشق دارم کرده ای
نیشتر عشقش به جانم می زنی ،دردم از لیلاست آنم می زنی...
خسته ام زین عشق ،دلخونم نکن،من که مجنونم ،تو مجنونمنکن
مرد اینبازیچهدیگرنیستم،اینتوولیلایتومننیستم
گفتایدیوانهلیلایتمنم،دررگپنهان وپیدایت منم
سالها با جور لیلا ساختی،من کنارت بودمو نشناختی
عشق لیلا در دلت انداختم ،صد قمار عشق یکجا باختم
کردمت آوارهی صحرا نشد،گفتم عاقل میشوی اما نشد
سوختم در حسرت یک یا رب ات،غیر لیلا بر نیامد از لبت
روز و شب او را صدا کردی ولی،دیدم امشب با منی گفتم بلی!
آدمک...
برچسب : نویسنده : tearsoficeflower بازدید : 87